نوید شاهد - معلم شهید «شهریار ظفری دوازده امامی» از شهدای عملیات والفجر 10 در دوران دفاع مقدس است که در منطقه شاخ‌شمیران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. او همچون عاشقی پاکباخته که فقط آیات منوّر قرآن قلب او را تسکین می داد در خواب و بیداری فکر و ذهنش قرآن و تلاوت قرآن بود.

لسشرس

به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ شهید شهریار ظفری دوازده امامی، دهم شهریورماه سال 1351 در یک خانواده مذهبی در روستای دوازده امام از توابع شهرستان اردل استان چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود. پدرش عزیزقلی کشاورزی می کرد و مادرش مهری خانه دار بود. 

دوران کودکی

از همان اوان کودکی، جوش و خروش مذهبی در خون و رگش عجین شده بود, علاقه خاصی نسبت به اقامه نماز و اذان داشت. هنوز به سن مدرسه نرسیده بود که اذان را به طور مستمر در مسجد با صوت دلنشین به گوش نمازگزاران می رساند و با حالت خاصی نماز به جا می آورد. عشق و علاقه شدیدی به جمهوری اسلامی، امام و قرآن داشت.
 
 فکر و ذهنش قرآن و تلاوت قرآن شده بود
 
توأم با تحصیل علاقه وافری نسبت به یادگیری قرآن داشت. از آنجا که حافظه بسیار خوبی داشت، سعی بر یادگیری قرآن نمود و تعداد زیادی از سوره های جزء سی ام قرآن کریم را به طور کامل حفظ کرد. 
در گوشه و کنار خیابان و حتی در مواقعی که در محافل دوستانه می نشستند، با صوت دلنشینی آیات قرآن را قرائت می نمود.
او همچون عاشقی پاکباخته که فقط آیات منوّر قرآن قلب او را تسکین می داد در خواب و بیداری فکر و ذهنش قرآن و تلاوت قرآن شده بود؛ طوری که در بین دوستان، اقوام و خویشان به ملاّی قرآنی مشهور بود.
 
دوران تحصیل

شش ساله بود که در دبستان روستای دوازده امام مشغول به تحصیل شد و با موفقیت دوران ابتدایی را به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در شبانه روزی امام صادق (ع) اردل ثبت نام کرد و با جدیت و پشتکار فراوان دوره راهنمایی را به پایان رساند. 
عشق و علاقه وافری نسبت به شغل مقدس معلمی داشت؛ خدمت به نونهالان و فرزندان روستایی را بر خود فرض می دانست، لذا سر از پا نشناخته، راهی مرکز دانشسرای تربیت معلم بروجن شد.
 
از آنجا که جوش و خروش انقلابی لحظه ای او را آرام نمی گذاشت و قصد اعزام به جبهه داشت ولی به خاطر سن و سال کم از اعزام به جبهه خودداری می کردند به دانشسرای تربیت معلم منصور کوهی شهرکرد منتقل شد.
 
قصد اعزام به جبهه 

چندین مرتبه جهت دفاع از میهن اسلامی قصد اعزام به جبهه داشت، اما به خاطر کوچکی سن، او را از اعزام به جبهه‌ها منع کردند. در این دوره عشق و علاقه او به جبهه و جنگ زیاد بود و همیشه می‌گفت: اگر به جبهه نروم مانند این است که در قفس زندانی شده ام.
 
 
شور و شوق اعزام به جبهه 

جبهه و جنگ شور و شوق عجیبی در دل او افکنده بود. فردی نمونه از نظر اخلاق و ادب بود و حسن معاشرت با مردم داشت.

در دانشسرای تربیت معلم منصور کوهی شهرکرد مشغول تحصیل بود که عملیات‌های دشمن بعثی شدت گرفت؛ دیگر برای شهریار قابل تحمل نبود، بنابراین تصمیم قطعی گرفت که عازم جبهه شود.
 
در همین زمان بود که پس از یک دوره ۴۵ روزه در پادگان آموزشی وردنجان عازم جبهه‌های نبرد شد و با دیگر همرزمانش در تیپ مقدس قمر بنی هاشم (ع) دوشادوش برادران رزمنده جنگید.
 
در گردان امام سجاد(ع) و در سخت ترین شرایط  آموزش و رزم، لحظه ای از قرائت قرآن و اقامه نماز غافل نشد و آرزویش رسیدش به خیل شهدای نامی ایران زمین بود.
 
تا اینکه شب موعود فرا رسید و دیگر جای این بسیجی مخلص و فداکار در این دنیا تنگ شده نبود و دیگر وقت آن رسید به زمزمه:

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

روز‌ها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم‌
 
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

به هوای سر کویش پرو بالی بزنم

را سر دهد. بالاخره عشق و ایثار‌های پیاپی در زندگی اش، سرانجانم به طوفانی تبدیل شد که دیگر هیچ چیزی نتوانست جلوی طوفان عشق آن بسیجی مخلص و فداکار به محبوب را بگیرد.
 
شهادت در شاخ شمیران 
 
 سرانجام در سپیده دم بیست و سوم اسفند ۱۳۶۶ در شاخ شمیران، عملیات غرور آفرین والفجر ۱۰، شهد شیرین شهادت را نوشید و به آرزوی دیرینه خود رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای روستای دوازده امام  در کنار همرزم شهیدش احمد احمدی به خاک سپرده شد.
 
راهش پر رهرو و یادش گرامی باد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده